غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن. غضنفر میگه:
ببخشید میشه جمعتر وایسین نون به ما هم برسه!
سه تا پسر درباره پدرهایشان لاف می زدند:
اولی گفت: «پدر من سریعترین دونده است. اون می تونه یک تیر رو با تیرکمون پرتاب کنه و بعد از
شروع به دویدن، از تیر جلو بزنه.»
دومی گفت: «تو به این میگی سرعت؟ پدر من شکارچیه. اون شلیک میکنه و زودتر از گلوله به شکار
میرسه.»
سومی سرشو تکون داد و گفت: «شما دو تا هیچی راجع به سریع بودن نمی دونید. پدر من کارمند
دولت است. اون کارشو ساعت ?:?? تعطیل میکنه و ?:?? تو خونه است!»
یه روز یه خانمی زنگ میزنه اورژانس میگه: آقای دکتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده.
طرف میگه: نگران نباشید زود میایم.
خانمه میگه : دکتر تا اون موقع من چی کار کنم؟
دکتر میگه : تا اون موقع میتونین با خودکار بنویسین!
· یه تهرانی برای یه آبادانی داشت لاف میزد و میگفت: من یک سگ دارم وقتی میخواد بیاد تو خونه در
میزنه!
آبادانیه: مگه سگت کلید نداره ؟
یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه
پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میکنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن
چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوکباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن
جریمش میکنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم
خودشون میرن میخرن می خورن!
به گزارش خبرگزاری هوانیوز دیشب یک توپولوف در قبرستان حومه شهر سقوط کرده است. به گزارش
این خبرگزاری تا این لحظه 34513 جسد کشف شده و عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان و
شناسایی آنان همچنان ادامه دارد.
پسرک دوان دوان به خانه آمد و به مادرش گفت:
مامان پنجاه تومن بهم بده تا به یه مرد فقیر بدم.
مادر پنجاه تومان به پسرک داد و پرسید:حالا اون مرد فقیر کجاست؟
پسرک پاسخ داد: سرکوچه است. داره بستنی می فروشه.